کد خبر: ۱۱۳۶۱
۰۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۶
مشهد، پناهی برای ۷۲ ملت

مشهد، پناهی برای ۷۲ ملت

پسوند نام مساجد، تکایا و حسینیه‌های تاریخی مشهد محکم‌ترین سند تاریخی است که گواه آنست مشهد در همه تاریخ بلندش، شهر مهربانی و مدارا و شهر هم‌زیستی و صلح‌طلبی بوده است.

«شکل‌گیری مشهدالرضا (ع) پس از شهادت و دفن حضرت‌رضا (ع) در سال ۲۰۳قمری، مجموعه زیستی شامل آبادی‌های نوغان و سناباد را تحت‌تأثیر قرار داد و باعث حضور افراد و کسانی شد که با تکیه بر عقاید مذهبی خویش و قداست مرقد آن امام همام، موطن خود را ترک می‌کردند و راهی این دربار می‌شدند.

به‌علاوه مصون‌بودن این شهر از بلایای ارضی و سماوی، پذیرش گروه‌های مختلف جمعیتی که به‌علت وقوع جنگ‌ها و ناامنی دوران گذشته مشهد را موطن خود اختیار کردند، همچنین سیاست اسکان اجباری قبایلی (در دوره‌های نظیر زمان نادرشاه و...) که هیچ‌گاه دارای تشکل اجتماعی یا سیاسی نبوده‌اند، به‌تدریج باعث پیدایش مشهد کنونی در طول ۱۲۰۰ سال شده است. 

علاوه بر پراکندگی در بین اقوام و قبایل، مواردی، چون ازدواج غیرقومی هم باعث اختلاط قومیت‌ها شد و به این ترتیب، بسیاری، اصالت قبیله‌ای و طایفه‌ای خود را از دست دادند. همه اینها باعث شد ساکنان این شهر را مردمی با بیشترین تنوع نژادی و قومی و با روحیات مختلف تشکیل دهند.

چنانچه بیان شد، موقعیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مشهد باعث جذب جمعیت فراوانی شده که سال‌هاست در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند؛ به‌نحوی‌که می‌گویند مشهد شهر ۷۲ملت و آمیخته از خرده‌فرهنگ‌های متنوع است.»

این مقدمه‌ای است که استاد علی نجف‌زاده بر کتابش نوشته است؛ کتابی که درباره گروه‌های مهاجر مشهد از صفویه تا‌کنون است. او به اعتبار همین پژوهش درازدامن، به مشهد لقب شهر ۷۲ ملت داده است؛ شهری که همه گروه‌های قومیتی، جمعیتی و مذهبی در آن، در کنار هم به رفق و مدارا روزگار می‌گذرانده‌اند. ما در مشهد میراث‌دار این سنت تاریخی هستیم.

 

آغوش مشهد همیشه باز بوده است

مشهد در سایه نام متبرک حضرت‌رضا (ع) همواره آغوشی باز بوده است به روی همه جمعیت‌ها، با هر مرام و مسلک و دین و مذهبی که داشته‌اند. این، سنت تاریخی همه «مشهد»‌های شریف است؛ زیرا سیره و سلوک حضرت‌رضا (ع) از قضا بر همین پایه بنا شده است، چنان‌که در روزگار حیات پربرکت حضرت، مجالس علمی مباحثه و مناظره، فراوان برگزار می‌شد و نمایندگان همه نحله‌ها می‌توانستند برابر حضرت اقامه دلیل کنند و از باورهایشان بگویند، بی آنکه زبانشان به لکنت بلرزد.

پس اینکه مشهد میزبان همه تفکرات و همه قومیت‌ها و همه جمعیت‌ها بوده، نه به جبر جغرافیا که درست براساس سیره ثامن‌الائمه (ع) بوده است.

فهرست مساجد، تکایا و حسینیه‌های تاریخی مشهد را که نگاه کنیم، می‌بینیم که عمده آنها، پسوندی دارند که نشان می‌دهد آن محل، محل دورهمی قومی، جمعیتی، اهالی شهری یا... بوده است. این نام‌ها که به قومیت‌ها، شهر‌ها و روستا‌ها و... اشاره می‌کند، دم‌دستی‌ترین و درعین‌حال محکم‌ترین سند تاریخی است برای این ادعا که مشهد در همه تاریخ بلندش، شهر مهربانی و مدارا و شهر هم‌زیستی و صلح‌طلبی بوده است.

 

مهاجران کجا ساکن شدند و چه آوردند؟

کرمانی‌ها که به مشهد آمدند، در پایین‌خیابان ساکن شدند؛ حوالی همین جایی که حالا «تکیه تاریخی کرمانی‌ها» ست. آنها عمدتا به کار قالی‌بافی و نیز پشم‌ریسی و نخ‌تابی مشغول بودند و بعد‌ها نامدارترین تولیدات قالی در مشهد، به نام آنها بافته شد.

شماری از کرمانی‌ها هم بودند که حوصله شهرنشینی نداشتند و جایی بیرون از حصار شهر ساکن شدند و به شغل آباواجدادی‌شان پرداختند؛ به کشاورزی. «حسین‌آباد کرمانی‌ها» این‌طوری شکل گرفت که حالا بخشی از «محله بزرگ طلاب» است.

زابلی‌ها بخشی‌شان نزدیک حصار شهر ساکن بودند؛ جایی که حالا «پارک وحدت» شده است. شماری از آنها بعد‌ها به محله‌ای در بالاخیابان رفتند؛ جایی که حالا «خیابان تعبدی» است. «حسینیه زابلی‌ها»، هنوز هم همان‌جاست.

یزدی‌ها که به مشهد آمدند، بسیاری‌شان جایی ساکن شدند که حالا بین بولوار طبرسی و پایین‌خیابان است؛ «کوچه جوادیه». آنها یا تاجر بودند یا منسوجات یزدی می‌بافتند؛ پیشه‌ای که از آن به‌عنوان «شَعربافی» یاد می‌شود. بخشی‌شان هم به کار حمام‌داری پرداختند، چنان‌که تا سال‌ها بعد، شماری از حمام‌های مشهد در دست یزدی‌ها بود.

قائنی‌ها، بیرجندی‌ها، سربیشه‌ای‌ها، بجستانی‌ها، فردوسی‌ها، گنابادی‌ها، کاشمری‌ها، طبسی‌ها، تربتی‌ها، نیشابوری‌ها و... هرکدامشان، گوشه‌ای از شهر ساکن شدند و از آن سکونت‌های تاریخی، حالا نام‌هایی روی مساجد، تکایا و حتی کوچه‌ها و خیابان‌ها مانده است؛ درحالی‌که همه آن جمعیت‌ها حالا دیگر پشت‌درپشت مشهدی هستند.

«حسینیه بخارایی‌ها» در خیابان آیت‌الله بهجت، «کوچه کشمیری‌ها» در پایین‌خیابان، «حسینیه نجفی‌ها» در چهارراه شهدا، «حسینیه هراتی‌ها» در میدان بسیج در محله سلام و... را هم به این نام‌ها اضافه کنید؛ نیز «کفشداری هندی‌ها» در حرم‌مطهر حضرت‌رضا (ع) را.

 

مشهد، پناهی برای ۷۲ ملت

 

تحفه قومیت‌ها برای مشهد

قومیت‌ها هم در مشهد همین تاریخ را از سر گذرانده‌اند. خاوری‌ها، شاید قدیمی‌ترین قومیت در این دیار باشند. تاریخ حضور آنها به تاریخ شکل‌گیری شهر (و حتی پیش از آن) می‌رسد. خاوری‌ها عمدتا در پایین‌خیابان ساکن بوده‌اند؛ در فاصله «کوچه حوض‌خرابه» تا «کوچه ساربان‌ها».

تکیه خاوری، هنوز هم همان‌جاست، اما خاوری‌ها در شهر پراکنده شده‌اند؛ بیشترین جمعیتشان در «محله طلاب» ساکن هستند. خداداد عزیزی، غزال تیزپای ایران‌زمین، احتمالا شناخته‌شده‌ترین چهره از قومیت خاوری باشد؛ هرچند خاوری‌ها، چهره سرشناس کم ندارند؛ از علما و فضلا گرفته تا تجار و کارآفرینان.

غربت‌ها یا همان کولی‌ها، بیشتر سال، جایی در بیرون شهر، حوالی جایی که بعد‌ها «کوی کارمندان» نام گرفت، چادر می‌زده‌اند و به صنعتگری و چلنگری می‌پرداخته‌اند. بخشی از آنها سال‌هاست در محله «ساختمان» ساکن شده‌اند و علاوه بر پیشه کهن آهنگری و چلنگری، به سازسازی هم می‌پردازند.

آذربایجانی‌ها هم جزو قدیمی‌ترین جمعیت‌های مجاور شده هستند. این مهاجرت تاریخی در دوره‌های مختلف تا روزگار معاصر ادامه داشته است. هیئت آذربایجانی‌ها، یکی از پایه‌های سنت عزاداری در مشهد هستند.

آذربایجانی‌ها چنان ریشه‌دار شده‌اند که «آیت‌الله سید محمد هادی میلانی» (زاده نجف و درگذشته در مشهد) یکی از ارکان هویت مذهبی شهر در روزگار معاصر، از آن جمعیت است. آذری‌ها قهوه‌خانه‌دار‌های قدیمی مشهد هم بوده‌اند؛ البته همه جمعیت ترک‌های مشهد را تشکیل نمی‌دهند. ترک‌های مهاجر قفقازی هم بخشی از این جمعیت هستند.

بعد‌ها ترک‌های شمال خراسان هم به این جمعیت اضافه شده‌اند. ازبک‌ها، در سده‌های اخیر، بخشی از جمعیتی هستند که در مشهد ذیل نام عمومی «روس‌ها» شناخته می‌شده‌اند. ازبک‌ها همسایه شمال‌شرقی ما هستند و همواره به مشهد آمدوشد داشته‌اند. «سرای ازبک‌ها» در پایین‌خیابان، نامی است که از همین میراث به‌جا مانده است.

 

مشهد، پناهی برای ۷۲ ملت

 

هم‌زیستی مسالمت‌آمیز اقوام در مشهد

هم‌زیستی قومی و جمعیتی صرفا بخشی از تاریخ اجتماعی مشهد است؛ وجه مهم‌تری از این هم‌زیستی هم هست که هم‌زیستی دینی و مذهبی است. مشهد، شهر حضرت‌رضا (ع)، همواره پذیرای جمعیت‌های مختلف دینی و مذهبی بوده است. تا همین دهه‌های پیشین، «جهود»‌ها ساکنان تاریخی مشهد بوده‌اند.

اینکه جمعیت درخور توجهی از یهودی‌ها در کلان‌شهر مذهبی مشهد ساکن بوده‌اند و آزادانه به دادوستد و تجارت و پیشه‌وری می‌پرداخته‌اند، نشانی از عمق هم‌زیستی مذهبی در این شهر است. «سرای عزیزالله اف» و چند خانه تاریخی در پایین‌خیابان، میراثی است که از یهودی‌های مشهد به‌جا مانده است. بسیاری از باغات در طرقبه هم تا همین دهه‌ها متعلق به یهودی‌های ساکن مشهد بوده است؛ «پارک‌پونه» یکی از همان باغ‌هاست.

ارامنه هم ساکنان قدیمی مشهد بوده‌اند و هنوز هم جمعیت اندکی از آنها در این شهر حضور دارند. «کلیسای مسروپ مقدس» در حاشیه «میدان ۱۰ دی» و قبرستان تاریخی ارامنه در تقاطع خیابان کریمی و خیابان شیخ حرعاملی میراثی است به‌جامانده از ارامنه مشهدی.

هم‌زیستی مذهبی هم در مشهد تاریخی دارد به بلندی تاریخ شهر. هرکدام از سند‌های تاریخی را هم که ندیده بگیریم، نقشه «ذوالفقار مهندس» را که نمی‌توانیم. در این نقشه قجری از مشهد، به مدارس اهل سنت اشاره شده است که تا سده‌ای پیش از آن، در ضلع شمالی صحن عتیق حرم حضرت‌رضا (ع) قرار داشته‌اند. همین حالا هم در چند محله، مساجد اهل سنت دایر است.

به این هم‌زیستی تاریخی البته باید هم‌زیستی با نحله‌های عرفانی را هم اضافه کرد. جمعیتی از دراویش، در همه تاریخ در مشهد ساکن بوده‌اند. مشهد هنوز هم میراث‌دار سلسله‌های درویشی است. «خانقاه طریقت خاکساریه» در حاشیه میدان گنبدسبز و «حسینیه نعمت‌اللهی‌ها» در خیابان امام‌خمینی (ره) بخشی از همین میراث است.

به این میراث‌داری باید حضور جمعیتی از «نقشبندیه مجددیه»، طریقت عرفانی اهل سنت شرق کشور در مشهد را هم اضافه کرد.

 

مشهد، پناهی برای ۷۲ ملت

 

مشهد بر مدار مهربانی می‌گردد

به امروزه‌روز برگردیم؛ به شهری که حالا ۳۵۰ کیلومترمربع وسعت دارد و میزبان حدود ۴ میلیون جمعیت ساکن و بیش از ۳۰ ملیون جمعیت سالانه زائر است.

هنوز هم جمعیت‌های قومی و مذهبی فراوانی در این شهر، در کنار هم زندگی می‌کنند. مشهد هنوز هم بر مدار مهربانی و مدارا می‌گردد.

هم‌زیستی اجتماعی در مشهد حالا در رهگذر نوشدن روز و روزگار، شکلی دیگر یافته، اما همچنان میراث‌دار همان سنت تاریخی است؛ آن‌قدر که این توان هم‌زیستی، دیگر جزئی مهم از هویت این شهر شده است.

حالا مشهدی‌های عرب‌زبان در شهرک عرب‌ها (مجتمع شهید بهشتی) با راسته فلافلی‌ها و راسته ماهی‌فروش‌ها و خرمافروشی‌ها، جزئی از هویت دیدنی مشهد هستند؛ همچنان که ساکنان محله قلعه‌ساختمان، با کارگاه‌های سازسازی‌شان، این محله را به محله موسیقی بدل کرده‌اند.

حالا ترکمن‌ها در «میلان اباذر» محله مهرآباد، راسته خودشان را دارند و پیشه قدیمی‌شان را که «پشتی‌پرکنی» باشد و فروش تابلوفرش‌های بازاری. خراسان‌جنوبی‌های ساکن خیابان چمن و آن حوالی، میوه‌فروشی‌ها و سبزی‌فروشی‌های فراوانی راه انداخته‌اند.

گلشهر، با ردیف غذاخوری‌های قابلی‌پز، مشهدی‌ها را به غذا‌های افغانستانی مهمان می‌کند.

بخشی از خاوری‌ها، «کوی مهدی» طلاب را تبدیل کرده‌اند به «محله نگین‌تراشی». حسینیه هراتی‌ها و بخارایی‌ها و نجفی‌ها و... همچنان گرم برگزاری آیین‌های مذهبی است. گردشگرها، همچنان که در محله‌های قدیمی مشهد می‌چرخند، سری هم به کلیسای مسروپ مقدس می‌زنند. «عبدالله جان»، قطب سلسله نقشبندیه مجددیه، خانه‌ای در محله مهرآباد دارد و هفته‌هایی در سال از هرات به مشهد می‌آید.

در کوچه‌های مشهد همان‌قدر که بوی «شله مشهدی» بلند است، بوی «حلوای‌خاوری» و «نان مزاری» و «بعلبکی لبنانی» هم بلند است. مشهد هنوز هم شهر هم‌زیستی و صلح‌طلبی و پناه است و همچنان میهمان و مجاور می‌طلبد.

 

* این گزارش پنج‌شنبه ۴ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۴۱۶ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44